۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

23 May 2020

ذکر حلوا کی دهان شیرین کند
نام دارو درد را تسکین کند

شهر کوفه کو علی را وعده داد
ساکنانش را خدا کفاره داد

هر سرشتی کو ز ما دردی خرید 
پشت ما خالی بکرد و دل درید

موبد اعظم که غم هموار کرد
غفلتی کرد و دلی بیمار کرد

تا به کی دنبال درد اعظمی
گردی و چینی شکسته بند زنی

کی بگیری درس حق و زندگی 
تا که هستی بنده خود بستگی
 
بند از هر جا که در کارت بشد
دان که رحمت ره به محرابت نشد
 
عشق بی مستی کدامین عشق شد
شاهد هستی چرا بی عرق شد
 
پا نه از جا بر شو و پرواز کن
بند کن از پا و عشق آواز کن
 
تا به کی کوفه نشینی هر دمی 
هی علی جویی و از ما دم زنی
 
وقت بر ما و توی عاشق گذشت
دل فدای وعده دیدار گشت
 
وعده ما شد به آن فردا که نیست
کی بداند عاشق و دلداده کیست
 
عاشقی دارد بهایی بس گران
گر که خواهی اسمعیل ده آن ستان
 
آن چراغی کو به جان نوری دهد
آن ستان گر چشم سر کوری دهد
  
 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

3 June 2020

شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...