۱۳۹۸ دی ۱۱, چهارشنبه

1 Jan 2020


خمار لحظه عشقی به صد جهان ندهد
جوار شمس به صد پیر از مغان ندهد
 
به هر سرا تو زمانی به فرصت کشتی
اجل که فرصت صد کشت به باغبان ندهد
 
همان که رحمت عشقش نصیب ما گشتهاشت
جواز چشمک خالی به عاشقان ندهد
 
به هر چه دست گرفتیم، شی و شخص و مکان
به هر چه دست بگیری شفایمان ندهد
 
دلم ز عشق پر و ناله ام ز بی مهری است
که چون ز توست بجز (جز از) تو امانمان ندهد
 
به دور مست و خماری چو مبتلا شده ای
بدانکه جز خمر خوش به خفته جان ندهد
بدانکه جز ز شرابی به مرده جان ندهد
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

3 June 2020

شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...