این بلور لغت از نغمه خندان یار است
ما همان شیشه گر و شیشه ز حق در کار است
در سکوتی که هرآن نغمه و نعمت جاری است
ما اشارت بکنیم مابقی از عطار است
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر