۱۳۹۸ تیر ۱۹, چهارشنبه

10 July 2019


ای شاهد غزل که دعا میفرستمت
از فرش تا به عرش خدا میفرستمت
از خانه تا به خوان خدا میفرستمت
    
گر گوش دل به صحبت جانان فرا دهی
خوانم به رای نی به نوا میفرستمت
 
شب چون که ماه بر سر تخت فلک رسید 
از ساغر غزل که چه ها میفرستمت 

این راه گرچه سخت به یاران حق گذشت
غم نیست همسفر چو صبا میفرستمت
غم نیست وعده ای ز هما میفرستمت 
 
در خلوتی که دل به فراسوی جان پرید
شاهد شو و ببین به کجا میفرستمت

این قرعه نام ما زده در این دیار باز
دل را ببین نپرس چرا میفرستمت

سر زیر ای خمار و ز قلبت ببین که چون
از وحدت و فنا به بقا میفرستمت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

3 June 2020

شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...