این یار کاین دلم ز پیش تاب میکند
بر روی ارض ره پی مهتاب میکند
نابیند آن تبلور صدقی که هادی است
چون بیندش به دم ره محراب میکند
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر