ما عشق بدیدیم و چه بس جامه دریدیم
رویت چه بدیدیم و زبان را بگزیدیم
از عشق تو سرگشته و حق راطلبیدیم
از اسم تو هر سحر به بطلان بکشیدیم
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر