این مهر ز ماست آنچه داری خالیست
از خود بخدا که غیر آن بیماریست
دنبال هرآنچه میروی رویاییست
ره جز ره حق بری ز هر زیباییست
یوسف به چه است و ما زان بیخبریم
این راه به خود شگفت و پر زیباییست
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر