این عاشقان که دلزده تعبیر میکنند
افسوس معرفت چه به زنجیر میکنند
رفته است آن برهمن صادق ز بین ما
این چیست زین چه هی زبر و زیر میکنند
شمس و قمر به دست ترازو نهاده اند
با علم و رای جهل چه تکثیر میکنند
با چشم باز خواب چه تکثیر میکنند
در عرصه خرد به بر آن نگار تک
با دشمن حیات چه توفیر میکنند
چون ترس برگرفته تن موسمی به جاه
خود را به وهم هم ثمن شیر میکنند
سر در فراز و خوش ز تمنای انجمن
دل زیر پا و طعمه شمشیر میکنند
خاموش ای خمار و بیا در ره صبا
با دل ببین هر آنچه که تعزیر میکنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر