نه بهتر از سخنت حافظا که بتوان گفت
نه خوش تر از سخنت دوست با غریبان گفت
نه همدمی که بیابد زمان خوش به برم
نه همدلی، که دلم شکوه با مغیلان گفت
ز عارضم نتوان بیشتر پریشان گفت ۲
نه خوش تر از سخنت خواجه با ندیمان گفت ۲
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر