۱۳۹۷ آذر ۳, شنبه

24 Nov 2018 روز دوم


به چشم من تو مکن شک که این از آن خداست
به عشق و همت تو سر به ساقیان توام
 
به آن حدیث قسم کز دلم چو گانگ بخاست
چو گانگ حق شده و صوت از جنان توام
 
چو گرگ هییت بره به دیده ام بنمود
ز شر چه شور بجانم شده ز جان توام
 
چو نیست صوت به بازار اهل دل چه غما
من آن ترانه شوم حال سربدار توام
 
چو پوسد این تن من، “نیست” خوش به من ملکا
که وحدتم به تو شد، وصل جاودان توام
 
به اینچنین شکری چون که اعتراض آری 
سرت به تخت شده گرچه خاک پای توام
 
درود بر قلمی کو که جز تو ننشیند
من آن نگار به تاریخ در جهان توام
 
بورز عشق با من اینچنین که میورزی
ز خلق خالی امیدم و گدای توام
 
چو مثله تن شود اندر رهت به نامردی
ز خصم زخم نیابی که پشتبان توام


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

3 June 2020

شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...