ما جان بدهیم منت زالو نکشیم
دندان شکنیم منت چاقو نکشیم
از حسرت عشقت نظری باز کنیم
منت ز خدا و شمس مینو بکشیم
آلودگی و تیرگی و شر و بلا
دلوی است که آن به زور بازو نکشیم
دل یاور ماست چونکه او باور ماست
شمسی به کنار و مهر او داور ماست
عشقش بدل و دایره شد رهبر ما
در یکه سواری سر ما مرکب ماست
ما مست و قلندریم و او ساغر ماست
ما در طلب دلیم آن بر ما ده
ما خون جگریم و مرهمی بر ما ده
دزدان حقیقتیم فرصت ما ده
ما تشنه لبیم آن سبو بر ما ده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر