ای شمس بیا، بیا که من سوخته ام
یاد از تو گرفتم هرچه آموخته ام
اینها همه حرف توست از کام منست
در محضر حق چه ها که اندوخته ام
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر