عاشق دفتر بدست مستدل
نبودش بویی ز عشق پر جدل
گر تو حق خواهی سرت بردار کن
مشق و دفتر دور ریز دل باز کن
شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر