۱۳۹۸ تیر ۷, جمعه

28 June 2019


نبین که طالع چشمت به روز من چه بکرد
نبین که نور وجودت به سایه ام چه بکرد
 
نخوان دگر که شدم پر ز هر چه مرثیه هاست
نبین که بی سخنم، جز تو کیست آنکه بکرد؟
 
نرو که نیست توان دوریت که باد صبا 
شده است عاصی و از من چه شکوه ها که بکرد

مریز باده به جامم مجال ماندن نیست
مریز باده به جامم که وقت رفتن شد
نبین که خاطره ات باغ باورم چه بکرد
 
نخواه خواب به من ناروم در آن تنها
جز از تو نیست توان کو که ناز و غمزه بکرد 

نچین دگر گل گونه که چشم نابیناست
نبین که خون به جگر گشته، عاشقم که بکرد؟
 
خمار مانده و این بی نوای وانفسا
بیاب و در ببرم بین که من به من چه بکرد









۱۳۹۸ تیر ۴, سه‌شنبه

25 June 2019



اگر خاموش و تاریکم، زبان دیگری دارم
اگر خاموش و تاریکم سخن در دل بسی دارم
 
ز جانم آتشی سازم ، جهان دیگری دارم
ز آتش سوز آموزم، جهان دیگری دارم
 
چو شهر عشق در گشتم زبانم از بیان قاصر
  
شدم سرگشته و حیران، شبان دیگری دارم
شدم سرگشته و حیران، زمان دیگری دارم

3 June 2020

شراب عشق تو نوشیدم و چکارم کرد دلم به عرش نشاند و ز سر نزارم کرد هزار بار بکردم ز عشق توبه به حق که ناشوم به تو عاشق که بس خمارم کرد غلام آن...